سخنرانی شب 23 ماه مبارک رمضان،حضرت استاد شیخ علی اکبر تهرانی

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
امام حسين (ع) مي فرمايد: مردم در عبادت سه گروه اند:رسول گرامي (ص) مي فرمايد: كسي كه ماه رمضان بر او بگذرد و آمرزيده نشده باشد، شقي ترين مردم روي زمين است.خدا از سه كار خيلي خوشش مي آيد:آقا رسول الله محمد بن عبدالله (ص) مي فرمايد: سه چيز علامت احمقي است:سه چيز نشانه دوزخيان است:وجود مبارك مولا علي (ع) مي فرمايد: اگر مي خواهي به كمال برسي، سه چيز لازم داري:(علامت دوست واقعی)رسول الله (ص) مي فرمايد: سلطنت دانش زوال پذير نيست.(پاسخ استاد درباره کسانی که از آمدن مردم به این هیئت و گوش دادن سخنرانی، ایراد می گیرند)

بسم الله الرحمن الرحيم

يا صاحب الزمان (عج) ادرکنی
سخنراني شب جمعه مورخه 12/7/86 مصادف با شب بيست وسوم ماه رمضان.

به روح محترم چهارده معصوم و حضرت ابوالفضل (ع) صلوات اول را بلند بفرستید.
برای سلامتی وجود مبارک امام زمان (عج) صلوات دوم را بلند بفرستید.
به روح رهبر انقلاب و برای سلامتی رزمندگان اسلام و پیروزی اسلام صلوات سوم را بلند بفرستید.

دعای فرج را بخوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ کُن لِوَلیّک الحُجَّةِ ابن الحسنِ العَسکری صلواتُکَ عَلیهِ و علی آبائِه فی هذِهِ الساعةِ و فی کلِّ الساعَة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دَلیلاً و عیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتِعَهُ فیها طَویلاً.


ان شاء الله وجود مبارك امام زمان (عج) در تمام امور ﻫﻤﮥ ما را یاری بفرمایند، صلوات بلند بفرستید.

*******

مسئله:

1- اگر زني دو روز يا سه روز يادش برود كه غسل حيض و نفاس بكند، بعد يادش بيفتد، روزه اش درست است.
2- ما وقتي كه دستمان را به پوست بدن مرده مي ماليم، بايد برويم غسل مس ميت بكنيم. حالا كسي كه غسل مس ميت به گردنش است، مي تواند روزه اش را بگيرد، حتي در زماني كه روزه است اگر دستش به بدن مرده خورد روزه اش باطل نمي شود. اگر ما غسل مس ميت به گردنمان بود، روزه مي توانيم بگيريم و نماز مي توانيم بخوانيم.
3- در ماه مبارك رمضان كسي عمداً قي كند (استفراغ كند.) روزه اش باطل است، اما سهواً باشد اشكال ندارد.


به روح محترم آقا امام حسن مجتبي (ع) سه تا صلوت بفرستيد.
اللهم صل علي محمد و آل محمد

*******

مقدمه:

وجود مبارك مولا علي (ع) مي فرمايد: بشنو و بفهم و باور كن، بعد به كار ببند. چون اگر ما بشنويم يا بخوانيم اما باور نكنيم، باور كنيم اما عمل نكنيم، عمل كنيم اما يقين نداشته باشيم، مثل همه آنهايي مي شويم كه قبل از ما بودند.
من بارها گفته ام حضرت عيسي (ع) مي گفت: اطرافيان موسي (ع) با او چه كردند، آنها همه نچ نچ مي كردند، پشت دستشان مي زدند، اما خودشان به عيسي (ع) از همه بدتر كردند.
آقا رسول الله (ص) مي فرمود: اطرافيان عيسي (ع) با او چه كردند. اينها هم نچ ونوچ مي كردند پشت دستشان مي زدند، اما خودشان بدتر از همه با رسول الله (ص) و اهل بيتش (ع) كردند. چرا؟ مي شنيدند ولي نمي فهميدند، مي فهميدند اما عمل نمي كردند. اين راهش چيه؟ راهش اين است كه ما از خانه كه مي آييم، براي خدا بياييم. چون هر كاري براي خدا شد، هم خدا دست ما را مي گيرد، هم خراب هايش را هم درست قبول مي كند، چون براي خدا آمدي، اما اگر براي خدا نشد، او هم سخت مي گيرد.

امام حسين (ع) مي فرمايد: مردم در عبادت سه گروه اند:

1- از ترس جهنم عبادت مي كنند، كه اين عبادت بردگان است. همان طور كه مثلاً برده اي از مولايش مي ترسد، او هم مي ترسد كه مبادا جهنم برود.
2- يك عده به عشق بهشت عبادت مي كنند، كه اين هم عبادت تاجرهاست. تاجر پول دارد، مي گذارد جلويش چرتكه مي اندازد كه چه كار كنيم تا پول بيشتر گيرمان بيايد.
3- عبادت يك عده عبادت آقاها و آزادگان است. مي گويند: خدايا، من بهشت تو را نديده ام، جهنمت را هم نديده ام، اما خدايا، تو لايق عبادتي. اگر موهاي بدن من زبان بشود و بگويد: "الحمدلله"، خدايا، شكر يكي از نعمت هايت را هم نكرده ام. اگر اين طور عبادت بكنيم، خداي عظيم الشأن دست ما را مي گيرد، خراب هايش را هم قبول مي كند، در عين حال نفهم هم نيستيم. تمام آنهايي كه سر راه مردم (يا از روي حسادت، يا با پول آمريكا) پوست موز پرت مي كنند، نمي گذارند مردم اين راه را بيايند، علتش دو چيز است: اول حسادت است.

من بارها گفته ام خدمت و عظمت و بزرگواري كه آقا رسول الله (ص) و علي بن ابيطالب (ع) در اين مدينه و مكه و جزيرة العرب كردند، هيچ كس نكرد. (نه قبلاً و نه بعداً) ظلمي هم كه آنها كردند به رسول الله (ص)، اهل بيت (ع) و علي (ع)، به هيچ كس نكردند. چرا؟ حسادت! اين مسئله بديه، اما اگر ما براي خدا بيايم و برويم، گوش كنيم و عمل كنيم خدا در تمام امور دست ما را مي گيرد.

مولا امام صادق (ع) مي فرمايد: پيروي كن كسي را كه تو را مي گرياند، اما به درك و معرفتت مي افزايد و پندت مي دهد. [1]

چرا اين حرف ها را مي زنيم برادرها؟ گفتم:

رسول گرامي (ص) مي فرمايد: كسي كه ماه رمضان بر او بگذرد و آمرزيده نشده باشد، شقي ترين مردم روي زمين است.

چرا؟ گفتم هر يك نفسي كه مي كشي، ثواب يك "سبحان الله" برايت مي نويسند. خوابي، خوابت را عبادت مي نويسند. يك آيه قرآن مي خواني، ثواب يك ختم قرآن را برايت مي نويسند و دعاها مستجاب مي شود. پس اين ماه، ماه خوبي است. سعي كنيم كه مي آييم براي خدا بياييم، براي فهميدن بياييم، گوش كنيم، حفظ و عمل كنيم كه ان شاءالله از اين ماه مي رويم بيرون، آمرزيده باشيم.

پروردگارا، به خون شهداء قسمت مي دهيم، عنايت كن همه ما را از اين ماه بي گناه بيرون بگردان.

چند گفتار حكمت آميز از رسول گرامي (ص):

خدا از سه كار خيلي خوشش مي آيد:

1- انسان ها به تكليف هاي الهي عمل كنند. خدا كاري نگفته كه ما نتوانيم بكنيم يا براي ما ضرر داشته باشد. هر كاري كه گفته ما بكنيم، به نفعمان بوده و مي توانيم بكنيم. تمام جوان هايي كه مثل شما هركجا هستند، در اين دوران پانزده تا بيست وپنج سالگي خودشان را حفظ مي كنند، بعدها هرجا باشند آقايند. تمام كساني كه در اين ده ساله خودشان را حفظ نمي كنند، به هر رقم بدبختي گرفتار مي شوند، وقتي هم گرفتار مي شوند، مي گويند: ما نفهميديم، ما اشتباه كرديم، ما خطا رفتيم! پس هرچه خدا مي گويد، به نفعمان است و مي توانيم بكنيم.

پس خدا از سه كار خيلي خوشش مي آيد كه ما بكنيم، اول اينكه مخصوصاً جوان ها، تكاليف شرعي، قرآني و سنتي را انجام دهند.

2- فروتني در برابر مردم

افتادگي آموز اگر قابل فيضي-------هرگز نخورد آب زميني كه بلند است

بلبل از بالانشيني رتبه اي پيدا نكرد-------زلف از افتادگي همنشين تاج شد

به هرچه مي خواهي برسي، فروتن باش. علمت زياد شد، تواضعت زياد شود. پولت زياد شد، زير بغل مردم را بگير. زورت زياد شد، به مردم كمك كن. فردا به مقامات عالي رسيدي، دست مردم را بگير.

3- در مقابل هركس از سلام كوتاهي نكنند. طرف با شما دشمن است، مي خواهد هرنوع اذيتي به شما برساند، همين كه به او مي گويي سلام، هشتاد تا از بغضش مي خوابد. سلام كردن هم هفتاد حسنه و ثواب دارد، شصت ونه تايش مال آن كسي است كه سلام مي كند، يكي اش مال آن كسي است كه جواب مي دهد. گفتم اگر يقينت به اينجا برسد كه هريك سلام كه مي كني شصت ونه تومان به تو مي دهند، يك ضبط مي اندازي گردنت از صبح تا شب به هركه مي رسي مي گويي: سلام! شب هم مي آيي، مي گويي: طبق اين ضبط پول ما را بده! هر سلامي هفتاد تومان بده. يكي از كارهايي كه خدا خوشش مي آيد فروتني كردن و سلام كردن و نيكي انجام دادن است.

آقا رسول الله محمد بن عبدالله (ص) مي فرمايد: سه چيز علامت احمقي است:

1- مزاحم مردم شدن در راه خوب. نمي گذارد راه خوب را برود، آقا زندگي كند، نمي گذارد طبق دستورات خدا باشد. تا خواستي ببيني احمق كيه؟ ديگر روشن است، تا گفت: آقا اين نوار را گوش نكن، اين جلسه نرو! خودش است. ديگر دنبالش نگرد، احمق يعني اين. چرا؟ اين درست بر ضد قرآن صحبت مي كند.
سوره زمر آيه 18- اي پيغمبر، به مردم مژده بده، به كساني كه (حالا گوينده هركه مي خواهد باشد، كافر باشد، نجس باشد، بچه باشد، هركه باشد.) اين حرف ها را گوش مي كنند، بهترينش را انتخاب مي كنند و عمل مي كنند، مژده بده كه دانشمند، فهميده، خردمند و مؤمن شماييد.
آن وقت او روي مرض حسادت و نكبتش، جلوي راه اين جوان ها را مي گيرد، نمي گذارد بيايند.

2- سرگرمي هاي ناروا، دور هم كه جمع مي شويد، عيب ندارد يكي مثلاً يك جوكي مي گويد، شما مي خنديد. اخم هايت را در هم نكن، اما بگو برادر، دور هم كه جمع مي شويم، سبكي نكنيم. ما انسانيم، هيچي به قيمت و وزن يك انسان نيست، حتي بهشت. بهشت را مؤمنين زيبا مي كنند. با همه عظمتي كه خدا براي بهشت قرار داده، مؤمنين كه مي روند داخلش زيبا مي شود.

رسول گرامي (ص)، آمد به خاﻧﮥ كعبه كه رسيد، ايستاد و (خُب ديد كه جمعيت دارند عبادت مي كنند.) فرمود: اي خاﻧﮥ كعبه، تو خيلي عظيمي، خيلي بزرگي، اما بدان مؤمن سه برابر تو محترم است. غيبت مؤمن حرام است، مال مؤمن محترم است و بايد حفظ شود، خونش محترم است. مي خواهم بگويم يك همچون وزنه اي را دور نريز.

3- تندي و غضب براي غيرخدا در دين غضب لازم است. رسول گرامي (ص) مي فرمايند: اگر حرامي حلال شد و حلالي حرام شد، تو مانند پلنگ تير خورده غضبناك نشوي، مسلمان نيستي.
اما حواست جمع باشد، در اين كار خطا نكني كه غضبناك بشوي براي خدا، اما دروغ بگويي، غيبت كني، آبروي كسي را بريزي! اما در خودت مثل پلنگ تير خورده ناراحتي. پس غضب براي خدا كردن خوب است، به شرطي كه آن قدرت كنترلي همراهت باشد كه به كسي اذيتي نرساني.

سه چيز نشانه دوزخيان است:

1- تكبر، اگر انسان حالت تواضع داشته باشد، اصلاً دشمن ندارد. كساني كه اهل تواضع هستند، اصلاً دشمن ندارند. طرف هرچه بخواهد به اين ظلم كند، نمي تواند.

گفتم يك بندۀ خدايي داشت مي رفت سر مزرعه اش، سرش را گرفت و گفت: اي سر تو هنوز نشكسته اي. يك آدم كثيفي از اينها كه هميشه هستند، گفت: من بايد اين سر را بشكنم. آمد آبي را كه بسته بود در زمين و باغش، بازش كرد، ول كرد در دشت زمين بي خود، كه از او بهانه بگيرد و با او دعوا كند و با بيل سر زمين ايستاد. اين بندۀ خدا در خانه اش ديد آب قطع شد، در باغ آب نمي آيد. برگشت، ديد يك نفر خيلي ناراحت سر زمين ايستاده با بيلش. آمد جلو و گفت: آقا، سلام عليكم، هروقت اين زمين هاي برهوتت خيس شد و كاري نداشتي، مرا صدا كن تا آب را ببرم در باغم. طرف آمد جلو، سر او را گرفت و ماچ كرد و گفت: اين سر نبايد بشكند. آمده بود با بيل سرش را بشكند، اما اخلاق را كه از او ديد، رفت.

2- خودپسندي، تكبر بد است، خودپسندي بد است.

3- بداخلاقي، ببين اخلاق دو نوع است، يك وقت شما اخلاق ديني داري رفتاري مي كني كسي بدش مي آيد، به جهنم!
مگر نگفتم كه رسول الله (ص) فرمود: اي مردم، اگر همه خلق الله از يك راه مي روند، علي بن ابيطالب به تنهايي از يك راه مي رود، از آن راهي برويد كه علي مي رود.

شما مي روي خانه، خاله با دخترهايش و عمه با دخترهايش، دايي با عروسش، همه نشسته اند دور همديگر با سروكله لخت، يك جوري! حالا شما مي رسي خيلي خشك، يك سلام مي كني، مي روي بيرون. از نظر بي دين ها و لامذهب ها و بي اخلاق ها اين كار بديه. يعني چه؟ اما از نظر خدا، قرآن و انسانيت، بسيار كار خوبي است. نمي خواهي با چشمت به كسي خيانت كني، زنا كني. خاله مي گويد: كجا رفتي؟ دايي مي گويد: واي! بگو: دايي جان، خوب به دخترت، به عروست بگو كه چادر سرشان كنند و خودشان را بپوشانند، زن تو كه به من محرم نيست. هم دين خدا را عمل كرده اي، هم امر به معروف كرده اي. حالا بگذار بگويند بي اخلاق است.

خُب، همين حرف ها را مي زدند كه علي بن ابيطالب (ع) را خانه نشين كردند و معاويه را نشاندند سر كرسي سلطنت! همين لامذهب ها كه امروز هم دارند مي كنند. اين قدر پشت سر علي بن ابيطالب (ع) بد گفتند، كه آقا مثل اين ماه رمضاني كه شمشير خورده بود و شهيد شد، به هم مي گفتند: علي در مسجد چه كار داشت؟ مي گفتند: رفته بود نماز صبح بخواند. مي گفتند: مگر علي نماز مي خواند؟ تبليغات ضد خدا، آن هم اين روزها، آمريكا، انگليس و اسرائيل اصلاً اعلام مي كنند كه ما داريم دلار خرج مي كنيم كه بين مردم اختلاف بيندازيم و به اندازه بمب اتم هم ما بيشتر استفاده برديم، از اين اختلاف بين مردم.

وجود مبارك مولا علي (ع) مي فرمايد: اگر مي خواهي به كمال برسي، سه چيز لازم داري:

1- دين فهمي، نه اينكه هر ننه قمري مي گويد: اسلام، هرغلطي دلش مي خواهد مي كند. دين يعني احكام قرآن، طبق فرموده هاي رسول الله (ص) و اهل بيتش (ع). دين يعني فرمودۀ آقا رسول الله (ص) و امام صادق (ع).

2- زبانتان را حفظ كنيد. وقتي مي خواهي حرف بزني دلت خوش نباشد كه با اين گفتار آبروي كسي را مي ريزي، نه!
هر دست كه دادي همان دست گرفتي-----هر نكته كه گفتي همان نكته شنيدي
از مكافات عمل غافل مشو-----گندم از گندم برويد، جو ز جو
نمي تواني ارزن بكاري بعد هم گندم جمع كني، نمي شود.

3- زمانتان را بشناسيد. امروز هم خيلي خوب زماني است، اگر كسي بيايد مستقيم دنبال قرآن، سنت و اهل بيت (ع) باشد و هم خيلي بد زماني است براي يك عده كه باد آورده اند، درس خوانده اند ولي قبول نكرده اند و كفر آورده اند.

پريشب خواندم برايتان كه آقا رسول گرامي (ص) مي فرمايد: براي شش مطلب درس نخوانيد، چون جايگاهتان جهنم است. درس را براي خدا بخوان.

الآن خود شما وقتي براي خدا مي آيي، ده ها مطلب ياد مي گيري، حالا هم كه رفتي خانه به همه سلام مي كني، مي گويي: مرا حلال كنيد، ببخشيد. بابا آنها كه مي بيني بعد از هزار وچهار صد سال امروز اين قدر عزيزند كه شما جوان هاي گل در غرب تهران، امشب كه شب سوم شهادت مولا علي (ع) است، سياه پوشيده ايد، به خاطر اينكه آن روز مطيع خدا بودند، مطيع هواي نفس، زمان و سواد نبودند. همه علماء گذشته، فعل، آينده و همه پرفسورها يك لنگه كفش علي (ع) هم نيستند. چرا مي گويم؟ براي اينكه باد آورده اند. همه از همين حرف من ناراحت اند. چرا؟ آنهايي كه وقتي مي خواهند اسم علي بن ابيطالب (ع) را بياورند با تمام القاب مي آورند و هرچه مي گويند از قول ايشان است، اينها تاج سر من اند. يك مشت چلغوز، گرگوري و بنجُل! (ديگر از اينها بهتر من ندارم، سر منبر بهش بگويم.) عزيز من، بنشين سر جايت حال نداري. پارسال سازمان ملل اعلام مي كند كه در كل جهان گذشته، فعل و آينده، يكي حرف زده و درست فرموده بعد از رسول الله (ص)، آن هم وجود مبارك مولا علي (ع) است.

اگر مي بيني كه اينها اين قدر امروز عزيزند، بدون چوب و سر نيزه شما خودتان آمديد، هيچ كس شما را دعوت نكرده. به قول بابايي كه مي گفت: يك عده با لبخند دروغي يك كاري مي كنند كه مردم دورشان جمع بشوند، نيست. شما اينجا همه اش شلاق مي زني، دورت غلغله است. گفتم: اينها صادق اند، راستگويي مي خواهند. او دروغ دارد مي گويد، لبخند و خنده اش هم براي زمان و شيطان است. لذا مي فرمايد، تكبر بده، خودپسندي بده، بداخلاقي كه خداپسند نباشد بده. يك بار شما براي خدا غضب مي كني، يك بار، دوبار به فرزندت مي گويي، بابا جان نمازت را بخوان، بيرون مي روي دختر مردم را نگاه نكن، بعد كمي هم بداخلاقي مي كني.

بعد مي فرمايد: سه چيز را هم ما خيلي دوست داريم:

(علامت دوست واقعی)

1- در دوستي خالص باشي، براي خدا باشد. همين كه الآن عرض كردم نترس، او هرچه بخواهد كج باشد، به خودش مي كند. ما الآن سي ودو سال است كه خدا عنايت كرده است، اين جلسه را درست كرده ايم. خيلي ها آمدند و رفتند. يك مشت الآن تشريف دارند، دارند كار هم مي كنند بحمدلله، آقا هستند، سواد دارند، پول هم دارند و همه چيز دارند، سلامت هم هستند. يك عده روي خباثت و كثافت خدا انداخته شان بيرون. باور مي كنيد، بعضي ها كه پارازيت مي اندازند، پوست موز زير پاي شماها مي اندازند، حاضرند من دوتا لگد در دهنشان بزنم، بيست تا مشت در كله شان بزنم كه اين بتواند يك دفعه ديگر با من صحبت كند، ولي ديگر قابل نيست. به خاطر حسادت! حاضره خودش را بكشد كه باز من ببينمش، آدم نيست. چرا؟ حسادت، بي تربيتي و نكبت.

رسول الله (ص) مي فرمايد: با رفقايتان روراست باشيد، خالص باشيد، براي خدا باشيد، در خفا عيبش را به او بگوييد. (من دارم صحبت مي كنم، داريم همين طوري مي گويم، هركس كمبود خودش را بر مي دارد، اما وقتي به هم مي رسيد عيوب همديگر را به هم بگوييد.) اگر در خفا عيب رفيقت را بگويي بزرگش كرده اي، اگر در انظار بگويي له اش كرده اي.

بعضي ها مي گويند امر به معروف بكني، طرف ناراحت مي شود. نه، بگير خلاف را، در جمع نشسته اي هيچي نگو. وقتي خلوت شد، خودت و خودش بوديد، بگو رفيق، شما ده تا حسن خوب داري، اين قدر آقايي، اين يكي را نكن به شأنت نمي آيد. خيلي هم ازت مي پذيرد.

2- پشت سر هم آبروي هم باشيد، آبروي هم را نريزيد. به هم كمك انساني، كمك بزرگ و نيكو بكنيد. بعضي ها فكر مي كنند كمك انساني همين است كه اين مطرب هاي تلويزيون يك ماه دين و ايمان مردم را بگيرند، با رقص و آواز، يك پولي جمع كنند.

از قول امام صادق (ع) در كافي شريف الآن مي خوانم: مستضعف، بدبخت، نادان و ندار كساني هستند كه كفر ندارند، اما راه انساني را بلد نيستند. اينها مستضعف اند، به اينها برسيد.

حالا طرف در ماه رمضان مي خواهد ده شب در خانه اش بنشيند چهارتا يا الله بگويد، اين با مطربي سرش را گرم كرده كه اين برود ده هزار تومان بدهد. مثل اين است كه ما يك خورش خوشگل درست كنيم، پرگوشت، عالي و يك خرده شراب و چهارتا فضله موش هم مي اندازيم داخلش. اين نجس است، بايد بريزيدش دور. اين ليوان من الآن يك قطره خون افتاد داخلش نجس شد، سيصدتا "قل هو الله" بخواني، ده تا ختم قرآن بخواني، در آن فوت كني، اين ليوان نجس است، اگر آبش را بخوري كار خلافي كرده اي.

نمي شود انسان روي ميل خودش هر غلطي بكند! اگر قرار بود اين طور باشد، خدا پيغمبر نمي فرستاد و تمام پيغمبرها كه آمدند و اسير شدند، كتك خوردند، مثل علي بن ابيطالب (ع) كه خانه نشين شد، زنش را بين در و ديوار له كردند، به خاطر اين بود كه مي خواست حرام خدا، حرام باشد و حلالش، حلال باشد. كسي از علي بن ابيطالب (ع) آقاتر كه نبود، بيش از هزار غلام خريد و در راه خدا آزاد كرد، بيش از صد هزار درخت كاشت، به خرما كه رسيد به مردم داد خوردند.

مولا علي (ع) آمد خانه، ديد خانم فاطمه (س) مي فرمايد: هيچي نداريم، بچه ها گرسنه اند. آقا فرمود: يك باغ دارم ده هزار درهم مي ارزد، مي روم الآن مي فروشم، سور و ساط مي گيرم. آمد بيرون، داشت باغ را معامله مي كرد كه فقرا فهميدند، ريختند. با اجازه شما اين آقاي بزرگوار همه را داد به فقرا. آمد خانه، خانم فرمود: چي شد چيزي نياوردي؟ آقا فرمود: باغ را فروختم، فقرا همه را گرفتند، چيزي براي بچه ها نياوردم. من جايي نديدم، اما يك كسي مي گفت كه تنها جايي كه خانم فاطمه (س) پيراهن آقا را گرفت كه مي خواستي بچه هايت را هم به اندازه دوتا از فقرا حساب مي كردي، يك خُرده مي خريدي مي آوردي. كه حالا داستاني دارد اما نمي خواهم داستان را بگويم كه جبرئيل آمد يك شتر داد، هفتاد درهم، آقا فرمود: پولش را ندارم. گفت: بعداً مي دهي. مي خواهم بگويم كه اگر امروز مي بيني علي بين ابيطالب (ع) آقاست، رسول الله (ص) آقاست، بچه هايشان هركجا هستند آقا هستند، چون آن روز خواستند مطيع زمان نشوند، مطيع خدا باشند، مطيع پول و رياست نباشند.

3- سعي كنيد حسادت نداشته باشيد. مي فرمايد: حسادت كني، هيچي نداري. هركسي مي خواهد با كسي دشمني بكند، يك چيزي لازم دارد اما يك آدم حسود بي خود، بي خود با همه دشمن است. اين شب ها مال اين حرف هاست كه ما بدانيم چه كار بكنيم كه بعد از ماه رمضان ان شاءالله پاك باشيم.

رسول الله (ص) مي فرمايد: سلطنت دانش زوال پذير نيست.

دانش اين نيست كه يك كسي از اولش براي پول و مدرك شروع مي كند، ولي هيچي بلد نيست. دانش آن است كه بداني خدا چه گفته بكن، چه گفته نكن، چه كار بايد بكني و چه كار نبايد بكني.

من يك حكايت كوچك بگويم: مُلا علي كني، از علماي بزرگ زمان ناصر الدين شاه بود. يك روز مُلا علي كني مي خواست به ناصر الدين شاه حالي كند كه اين تاج، تخت و سلطنت هيچي نيست. گفت: پاشو برويم كن، حمام. رفتند با همديگر حمام. معلوم است انسان مي رود حمام عمومي، لباس ها را همه مي گذارد رختكن، يك لنگ به خودش مي بندد، مي رود داخل حمام. رفتند در خزينه نشستند. ملا علي كني رو كرد به ناصرالدين شاه و گفت: تو از سلطنت و قدرت چي همراهت هست؟ گفت: هيچي، يك دست لباس بود كه گذاشتم در رختكن، اين لنگ هم مال حمامي است. گفت: الآن تمام ملت ايران بيايند من برايشان گفتار علمي دارم، برايشان مي گويم، به علمم هم افزوده مي شود و كم نمي شود.

اگر مي بيني طرف مي خواند يادش مي رود، چون از اول براي خدا نبود، براي پول و مدرك بود.
يك حرف هايي به گوشم مي رسد، خدا شاهده براي اينكه وظيفه شرعي و عرفي مان را گفته باشيم، آنهايي كه پارازيت ول مي كنند، پوست موز ول مي كنند، اندازه اي نيستند كه من وقتم را صرف آنها كنم، قابل نيستند، در هر مسئله اي كه مي خواهند باشند، ما براي شما مي خوانيم. شما و آنهايي كه الآن حتي در كشور هاي خارج دارند گوش مي كنند. اكثراً تا آنجايي كه من خبر دارم در اين شهرستان ها بيست تا، پنجاه تا همين الآن پاي اينترنت هستند، دارند گوش مي كنند. آنكه راه مي رود براي خدا و دين دشمن درست مي كند، ارزش اين حرف ها را ندارد، اصلاً قابل نيست. همه حرف ها براي اين است تا ما كه دور هم جمع شده ايم، دشمن امام زمان (عج) و دشمن علي (ع) نباشيم.

قرآن (در تأييد اين حرف كه الآن گفتم.) مي فرمايد:
سوره اسراء آيه 41- تكرار كرديم و تفصيل داديم در اين قرآن مطالب را از احكام، قصص و غيره شايد مردم متنبه بشوند، شايد تكاني بخورند و پند بگيرند. زياد نمي كند مشركين و كفار را آيات قرآن مگر رميدن. (ديدي در بيابان يك دفعه حمله مي كني، الاغ ها و اسب ها فرار مي كنند؟ مي گويد ما اينها را كه مي گوييم براي اين است كه متنبه شود بيايد طرف ما نمي شود، زياد نمي شود مگر رميدن، فرار مي كند.)

46- قرار داديم بر دل هاي كفار سر پوشي كه نفهمند، (يعني حماقت را خدا تأييد كرده.) در گوش هاي ايشان سنگيني است كه نشوند، چون ياد كني پروردگار خود را در قرآن به يگانگي، بر مي گردند كفار و مشركين به تو (به پيغمبر دارد مي گويد.) يك نگاه چپ مي كنند، باز فرار مي كنند.

47- مي گويند اين ستمكاران كفار و منافق به مؤمنين كه پيروي نمي كنيد شما مگر مردي را كه سحر شده، تمام اين گفتن ها و سخن هاي كفار را ما مي دانيم.

اگر يك وقت كسي پشت سر اين حقير مي گويد: آقا عوام است، سواد ندارد! به پيغمبر از اين بيشتر مي گفتند. اين آيه قرآن است. تو داري اينها را براي رضاي من خدا از جهنم نجات مي دهي، اينها مي گويند شما پيروي نمي كنيد مگر مردي را كه سحر شده است! جادويش كرده اند! تمام اين گفتن ها و سخن هاي كفار را كه مي گويند، ما مي دانيم. مي خواهم بگويم كه اگر ديدي كسي پشت سر من، پشت سر شما حرف زد، بابا به ما چيزي نمي گويند، بزرگ بزرگ هايش را به رسول الله (ص) مي گفتند. اين قدر به رسول الله (ص) بد گفتند كه خود خدا به رسول الله (ص) مي گويد: ما مي دانيم كه تو اي رسول سينه ات سنگين مي شود، مي خواهي خفه شوي، اما اينها با تو رسول الله (ص) كاري ندارند، اينها با آيات من طرف اند.

مي خواهم بگويم اگر مي خواهي مؤمن بشوي، دوست نداشته باش كه تا مي روي خانه مادر بگويد: بَه بَه، تقبل الله! نه، دوتا فحشت هم مي دهد. راست مي گويم والله. تنها جايي كه مي روي و برمي گردي كسي احترامت نمي كند، راه خداست و اگرنه بگويي كه مثلاً ما رفتيم فلان جا سياه بازي بود. مي گويند: خُب، بنشين تعريف كن، چي بود؟ كجا بود؟ چي شد؟ بگويي: رفتم فلان جا رقاصي بود. مي گويند: خُب، بيا بنشين ببينم، كي مي خواند؟ چه كار مي كرد؟ اما همين كه مي گويي: رفتيم يك جايي داشتند قرآن مي خواندند. مي گويند: ول كن بابا، خرافات است!

48- ببين اي پيغمبر، چه مثل هايي براي تو زدند!
خدا دارد مي گويد! به پيغمبر (ص) ديوانه مي گفتند، مجنون مي گفتند، حتي دزد به پيغمبر (ص) گفتند!
در يكي از جنگ ها غنيمت ها گرفته بودند بينشان يك دانه از اين حوله ها (خشك كن) بود، زربافت و خيلي عالي بود، اين گم شد. آنهايي كه دزد بودند مي گفتند: چون خيلي عالي بود، پيغمبر براي خودش برداشته! آنهايي هم كه احمق بودند، مي گفتند: چه اشكالي دارد؟ پيغمبر است، بردارد براي خودش! خدا مي گويد: پيغمبر شما پاك و منزه است، اگر خطا بكند دوبله چوب مي خورد.

ادامه آيه 48- و چه نسبت ها به تو مي دهند و گمراه شدند از حق. (چون در اين گمراهي نمي خواهند بفهمند.)
دوست دارد همه اش فرار كند. از در كه مي آيي داخل براي خدا بيا، اگر براي خدا بيايي، حتي من بد هم بگويم، شما خوب حالي ات مي شود، اما اگر براي خدا نباشد، شيطان نمي گذارد.

يك جمله اي من الآن عرض مي كنم، چون دارد ماه رمضان تمام مي شود، مي خواهم ان شاءالله سعي كنيم حالا اگر نمي توانيم خواب ها را بيدار كنيم، خودمان خواب نرويم. شما مي آييد جلسه، مسلمانيد، عاقليد، آدميد و سواد داريد. من چي مي گويم، او چي مي گويد و كي چي مي گويد را ولش كن، ببين دين خودت چيه؟ دينت اسلام است. كتابت قرآن است؟ بله. پيغمبرت رسول الله (ص)؟ بله. اگر ما جز اين گفتيم، شما ناراحت باش. دينت چيه؟ اگر اسلام است، همه اين گفتار احكام قرآن، رسول الله (ص) و اهل بيت (ع) است. بقيه به شما بگويم، مشرك، بي دين، كافر، مرتد، نجس و كثيف اند. هركي مي خواهد باشد، يك دانه آيات قرآن را قبول نداشته باشد، نجس است. همه ناراحتي اين خلق، اين است كه ما براي خدا رك و راست مي گوييم. وقتي قرآن مي گوييم يعني خود خداست.

رسول گرامي، محمدبن عبدالله (ص) مي فرمايد:

  • مثل اهل بيت من مثل كشتي نوح است.
    آن زماني كه خدا قرار شد تمام اين جهان را فرو ببرد در آب، هفتاد وچهارتا ايمان آورده بودند با نوح راه افتاده بودند شش تا هم خودش و زن و بچه اش بودند، شدند هشتادودوتا (همين حدود، حالا دوتا بيشتر يا دوتا كمتر.) پسرش كنعان با بدها نشسته بود، بد شد و نرفت.
    پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد-----سگ اصحاب كهف روزي چند پي نيكان گرفت و آدم شد
  • در خانه خدا اين پسر پيغمبر است، نيست "ان اكرمكم عندالله اتقيكم" در نزد ما كساني محترم اند كه پرهيزگارتر باشند، مطيع تر باشند. مثل اهل بيت من مثل كشتي نوح است، يعني كساني كه در قرآن و اهل بيت (ع) اينها آماده بشوند، بروند، نجات يافته اند از جهالت، بدبختي، گمراهي و كوري.
  • - مثل اهل بيت من، مثل خانه خداست. چون خانه خدا جاي امني است، كسي كه به خدا پناه ببرد، حفظش مي كند خدا، آيه هم داريم در قرآن. نگاه نكن كي پشت سرت چي مي گويد، غلطي نمي تواند بكند، فقط خودش را خسته مي كند.
  • - مثل اهل بيت من مثل سر به تن است. كسي كه سر ندارد ده ميليون تومان پول داشته باشد، چه ارزشي دارد؟ كسي كه سر ندارد در زماني كه سر داشت بيست وپنج تا دكترا داشت، چه ارزشي داشت؟ يعني كسي كه سر ندارد، ارزش ندارد. چون تمام قوانين خدا و قرآن را ائمه (ع) آورده اند، به وسيله اهل بيت (ع) به ما رسيده. وقتي شما سر نداري چيزي نمي فهمي، چيزي گيرت نمي آيد، از انسانيت خبر نداري.
  • - مثل اهل بيت من مثل چشم است. كسي كه چشم اهل بيتي (ع) ندارد كور مادرزاد است. ما خيلي نابينا داريم. اصلاً كور مادرزاد است، اما به وسيله علم، درك، معرفت به همه جا رسيده، حتي استاد دانشگاه است، و با تعليم به جاهاي بلند مي رسد. اما كسي كه كور جهلي شد، من اين مثل را مي زنم: متكبري كه نمي خواهد بفهمد هيچي ندارد. آدمي كه خواب است دو دفعه تكانش بدهي، بلند مي شود، مي گويد: بله، چه مي گويي؟ اما كسي كه خودش را به خواب زده، ده دفعه هم كه تكانش بدهي هيچي نمي گويد.
  • از علي (ع) سوال شد: آقا، شما مي گوييد كسي كه تكبر دارد، چيزي ندارد. پس معاويه كه وجودش تكبر و خودخواهي بود، كارهايي كه مي كرد چه بود؟ فرمود: شيطنت.
  • حالا يكي چند ميليارد پول خرج مي كند كه يك فاحشه خانه باز كند. حسابي دارد كار مي كند ديگر! چند ميليارد هم پول خرج مي كند كه يك هتل درست كند كه هركي مي خواهد عشق كند، برود آنجا.
  • - مثل اهل بيت من مثل پاكي هاست. كسي كه از اهل بيت (ع) جدا شود و دور افتد يعني از علم، تربيت و همه چيز دور است. اول رسول الله (ص)، چرا مي گويم رسول الله (ص)؟ چون خود قرآن از دو لب مبارك محمدبن عبدالله (ص) است. رسول الله (ص) و اهل بيت (ع)، قرآن، پس كساني كه با اينها كاري ندارند، هيچي ندارند.
  • علي (ع) مي فرمايد:
    - دنيا همه جهل است، مگر آنجا كه علم باشد. (عزيزان خوب گوش كنيد.)
    - علم همه حجت است، مگر آنجا كه عمل باشد. (صدها چراغ دارم و بيراهه مي روم! خود اين علم فردا يقه تمام اينها را مي گيرد، مي گويد: تو درك داشتي، معرفت داشتي، علم داشتي و چندتا دكترا داشتي چرا مطيع غير من شدي؟ چرا مطيع غير عقل شدي؟ علم هست، ولي آنجا كه عمل باشد.)
    - عمل همه اش رياست، مگر آنجا كه اخلاص باشد.
  • گفتم چي؟ از در كه مي آيي داخل براي خدا بيا، وقتي براي خدا آمدي هرچي هم حرف تند و تلخ باشد، ناراحت نمي شوي.
    گفتم كه دوتا شاگرد در كلاس بودند استاد شلاق را برداشت شروع كرد به زدن، يكي گفت: آقا چرا مي زني؟ گفت: مي خواهم آدم بشوي. گفت: تا صبح هم مرا بزني، آدم نمي شوم، رفت. دومي نشست، استاد زد. استاد گفت: چرا نمي روي؟ گفت: من نيامدم كه بروم، مي خواهم درس بخوانم. گفت: خُب من درس نمي دهم، دارم مي زنم. گفت: درس امشب كتك است. (يعني اگر ما براي خدا بياييم، مي فهميم.)
  • در قرآن آيه هست (سوره بقره آيه 26) ما باك نداريم مثل بزنيم. پشه، سگ و الاغ را مثل مي زنيم. آنها كه مؤمن اند خوششان مي آيد، مي گويند كه خدا چه مثل هاي خوبي مي زند، ما را بيدار مي كند. آنها كه نه، مؤمن نيستند، مي گويند: يعني چه؟ خدا منظورش از اين حرف ها چيست؟
  • - اخلاص همه اش در خطر است، تا خودت را در بهشت ببيني. چرا؟
  • از امام صادق (ع) سوال مي كنند: آقا، راحتي دنيا در چيست؟ فرمود: در ترك هواهاي نفساني.
    وقتي ما مطيع خدا باشيم، دعوايي با هم نداريم. وقتي ما مطيع رسول الله (ص) و قرآنيم، دعوايي با هم نداريم.
  • قرآن هم همين حرف را تأييد مي كند.
    سوره نساءآيه 65- اي كساني كه ايمان آورده ايد، اطاعت كنيد خدا را رسول خدا را و اولي الامر را، اگر بينتان منازعه اي و يك گفتاري هم هست، رجوع كنيد به قرآن و رسولش، ديگر دعوايي نيست.
    چندي پيش گفتم كه اسلام را همه قبول دارند، شاه هم قبول داشت، الآن آمريكا هم قبول دارد! منتها اسلامي كه خودش پياده كند، اسلامي كه روي ميلش باشد.
  • رسول گرامي (ص) مي فرمايد:
    - علماء و باسوادهايي كه عمل ندارند، مثل اتاقي هستند كه سقف ندارد، از باد، باران و آفتاب حفظت نمي كند.
    - رؤسايي كه بي عدالت باشند، مثل جويي هستند كه در آن آب نمي آيد و برود، بوي گندش هم بلند مي شود.
  • - ثروتمنداني كه سخاوت ندارند مانند درختي هستند كه جلوي خانه ات است، اما برگ ندارد. (مي بري، دورش مي اندازي.)
    - فقرايي كه صبر ندارند، به چراغي مي مانند كه نور ندارد. (اگر چهار روز نداشتي، آبروي خودت را حفظ كن.)
    - و زناني كه حيا ندارند، مثل غذاي بي نمك اند. (زن تمام عظمت، زيبايي و خوشگلي اش، به آن وقارش و حفظش است.)
  • من بارها به نزديكان خودم مي گويم، مي گويم كه شما چون پوشيده هستيد، از در كه مي رويد بيرون مردم شما را بيشتر نگاه مي كنند. سعي كنيد كمتر بيرون برويد، هر يك دفعه كه بي خود بيرون برويد، يك هفته مريضي پايتان مي نويسند، امروز نشود، سه ماه ديگر مي شود، حالا نمي شود سه سال ديگر مي شود، خاطر جمع باشيد، مي نويسند پايتان. نگاه نكنيد به اين كارهايي كه امروز مي شود.
    خود خدا مي فرمايد: بعضي گناه ها آن قدر بزرگ است كه نمي شود در اين دنيا جوابش را داد، همين طور كه بعضي ثواب ها آن قدر زياد است، كه نمي شود در اين دنيا پاسخش را داد.
  • امام صادق (ع) مي فرمايد: كمترين ثوابي كه شما مي بريد، (هر مؤمني، هركجا كه متقي باشد.) اين قدر زياد است كه اگر بخواهد در بهشت يك جا همه اهل زمين را دعوت كند، جا دارد، كلفت و نوكر دارد و غذا هم دارد. (تازه اين پست ترين اهل بهشته.)
  • برادرها چند سفارش است مي كنيم، بيدار و هوشيار باشيد. گفتم: كساني كه بيرون پارازيت ول مي كنند، پوست موز ول مي كنند، اينها اندازه و قابل نيستند. ما براي شما مي گوييم كه شما خوب توجه كنيد، چه آنها كه در خانه شان پاي اينترنت گوش مي كنند، چه آنها كه هيئتي دارند گوش مي كنند و چه در خارج، همه گوش كنيد.
    اينها كه مي گويم تمام آخر علم، درك و معرفت است:
    - اگر رسول الله (ص) جگرش خون شد كه مي فرمايد: بيست وسه سال رسالت كردم، بيش از صدوبيست وچهار هزار پيغمبر مصيبت كشيدم. به خاطر اين بود كه اين مردم هرچه خواستند، گفتند.
  • - اگر علي بن ابيطالب (ع) فرمود: بيست وپنج سال صبر كردم، مانند كسي كه خار در چشم و استخوان در گلويش باشد، به خاطر اين بود كه همين مردم نمازخوان هرچه خواستند، گفتند.
  • - اگر كه ديدي خانم فاطمه زهرا (س) با بچه در شكم، بين در و ديوار له شد، اين نمازخوان ها كه ديروز با پيغمبر (ص) مكه بودند كردند!
  • (پاسخ استاد درباره کسانی که از آمدن مردم به این هیئت و گوش دادن سخنرانی، ایراد می گیرند)

  • آنها قابل نيستند، ما براي شما مي گوييم،
    (اولاً) قرآن سوره زمر آيه 18- اي پيغمبر، مژده بده به كساني كه حرف ها را گوش مي كنند، بهترينش را انتخاب مي كنند و عمل مي كنند. اينها دانشمند، خردمند، آقا و هرچي بخواهي هستند.
  • رسول الله محمدبن عبدالله (ص) مي فرمايد: شما يك جوششي داريد و يك آرامشي، اگر در سنت من بود هدايت يافته ايد و اگرنه گمراهيد.
  • چرا اين را مي گويم؟ براي اينكه اگر از اينجا رفتي، يك دانه از اين لجن هاي كثيف جلويت را گرفت، يك چيزي گفت، جوابش را بدهي، جنگ و دعوا هم نمي خواهد.
  • مؤمن سه چيز لازم دارد:
    1- شجاعت
    2- باور، اينجا كه نشسته اي باور كن.
    3- بعد هم صبر.
    با شجاعت گوش بده چه مي گويد، با شجاعت هم با همين آيات قرآن جوابش را بده.
  • مولا علي (ع) مي فرمايد: بشنو و بفهم و باور كن، بعد به كار ببند. چون مردم گمراه، اهل دنيا و جاهل آن چيزي را دوست مي دارند كه خودشان خوششان بيايد. مردم اهل دنياي جاهل كافر زمين خورده، از آن چيزي ناراحت اند كه خودشان بدشان مي آيد. (اگر تا صبح بنشينند، غيبت بكنند، كيف مي كنند! مي گويند: ديشب رفتيم آنجا حال كرديم! اما تا به او مي گويي: بابا غيبت حرام است! مي گويد: عجب اُملي! چرا امشب اين را اينجا راه دادي؟)
  • طرف آمد خدمت امام صادق (ع) عرض كرد: آقا اينها پشت سر من خيلي ولنگاري مي كنند، هي نق مي زنند.
    آقا فرمود: تو مي داني كي از دوستان مايي؟ زماني كه اهل يك شهر تو را انتقاد كردند، ناراحت نشوي. اهل يك شهر تو را تعريف كردند، خوشحال نشوي. اما كارهايت را عرضه كن به قرآن، اگر قرآني است، تازه خوشحال باش كه مردم پشت سرت بد بگويند.
  • چرا؟ ثواب هاي او را پاي تو مي نويسند، گناه هاي تو را پاي او.
  • وقتي به من مي گويند: آقا، كسي اين طور گفت. مي گويم: ناراحت نباشيد. او انگل اجتماعي است، پاك كن ما.
  • ديدي در دريا اين ماهي ها كه مي روند خيلي باوقار، هفت، هشت تا هم دنبالش هي نوكش مي زنند؟ اينها پاك كن ما مؤمنين اند. كار مي كنند، زحمت مي كشند و ثوابش را به ما مي دهند. خدا مي گويد و ائمه (ع) هم مي گويند.
  • حتي امام نهم (ع) مي فرمايد: طرف شراب خورد، بايستي برود جهنم. شما مي روي پشت سرش مي گويي كه فلاني را من ديدم شراب خورد. حالا تو را مي برند جهنم. طرف گفت: آقا طرف شراب خورده، اين را مي برند جهنم؟ مي فرمايد: بله، خدا كريم تر از آن است كه يك گناه را دو دفعه عذاب بدهد، آن رفت شراب خورد، اين هم عذابش را داد، در محل آبرويش را برد. حالا مال شراب خور! نه، تازه وقتي پشت سر تو بد مي گويند، خوشحال باش. چون گناه هاي شما را كه پشت سرت حرف زده شده به او مي دهند و ثوابش را به تو. من همه اش را با آيه قرآن مي گويم كه كسي نتواند نق بزند.
  • طرف داشت مي گفت: آقا، پشت سر حرف مي زنند.
  • آقا رسول الله (ص) فرمود: (در كافي شريف جلد چهارم، صفحه 415- 414) كساني كه بي باك پشت سر مردم حرف مي زنند، (حالا مردم، نه مؤمن! مؤمن يك مقام ديگري دارد.) اگر بررسي كني يا از راه زنا هستند يا از راه شيطان. طرف گفت: آقا از راه شيطان؟ آقا فرمود: مگر نخوانده اي قرآن را؟ در سوره اسراء آيه 64 خدا مي فرمايد به شيطان كه برو دخالت كن با مال و اولادشان.
  • (ديگر از اين بهتر مي خواهي؟ يا بدتر مي خواهي؟)
    لذا امام صادق (ع) فرمودند:
    اهل يك شهر تو را غيبت كردند و اهل يك شهر تو را تأييد كردند، نه خوشحال باش، نه برزخ. زماني خوبي كه اهل يك شهر به تو بد گفتند، ناراحت نباشي.
  • آن هفته عرض كردم و چند هفته هم پشت سر هم مي گويم:
    شما دكتر كه مي روي، دكتر روي ميل شما، به شما دارو نمي دهد. روي نظر، درك و معرفت خودش به شما دارو مي دهد. مي گويد: اين دواها را بخور خوب مي شوي. شما مي گويي: من اين دوا را نمي خواهم، نمي خورم! مي گويد: خُب برو بمير! كسي كه مثل اين حقير مي آيد اينجا صحبت بكند، (شما كه بچه هاي من هستيد، سه سال اين منبر در دولت طاغوت بوده، الآن بيست وهشت و بيست ونه سال در اين دولت است.) يك آن من ملاحظه كسي را نكرده ام، فقط خدا. يك آن مشرك نمي شوم، يك آن به شما دروغ نمي گويم و يك آن نان را به نرخ روز نمي خورم.
  • حالا منبر هم كه مي آيي، برادرها گفتم: يك صندوق پرتقال و يك كارتن سيب مي خري، دوتا بينشان لكه است. حتي كسي آن دوتا لكه اي را دور بريزد، خيلي آدم احمقي است. آن دوتا لكه اي را در بياور، لكه اش را بگير و بقيه سيب را هم بخور. پس يك همچين كسان بي ارزشي آمدند جلويتان، اگر شما جلوي اينها كوتاه بيايي، بخوري زمين، خيلي شما از او بي ارزش تري. چرا؟
  • علي بن ابيطالب (ع) در جنگ صفين فرمود: من حاضرم ده تا از شما اطرافيانم را بدهم و يك دانه از اطرافيان معاويه را بگيرم. گفتند چرا يا علي؟ فرمود: آنها مي دانند كه از اول تا آخر همه اش دروغ است، معاويه دروغ است، راهشان دروغ است و همه چيز دروغ است، اما قرص ايستاده اند. شما مي دانيد خدا درست است، راهتان درست است و همه چيز درست است، مثل كف روي آب يكي بعد از ديگري خاموش مي شويد و مي رويد. حاضرم ده تا از شما اطرافيانم را بدهم، يكي از اطرافيان معاويه را بگيرم. (يكي مي گفت كه آقا فرموده: چهل تا! ولي من خودم در روايت ده تا ديدم.)
  • برادر من، آنكه خلاف است، قرص ايستاده! كسي پشت آنها نيست جز شيطان، شيطان هم خودش زمين خورده است. ما خدا، چهاده معصوم (ع)، علي بن ابيطالب (ع) و وجود مبارك صاحب الامر مهدي آل محمد (ص) پشتمان است.
  • والله من يك آن روي شما هم حساب نمي كنم. كسي بخواهد با اين قرآن و سنت با من بجنگد، والله تنها باهاش مي جنگم در هر مقامي باشد، والله و بالله و تالله با او مي جنگم، در هر مقامي باشد، به شما هم كاري ندارم. دين اسباب بازي نيست كه يك مشت قِل خورده اند روي دلار، خدا به زودي هم ازشان مي گيرد، تمامش مي كند يا با يك زلزله عجيب يا جنگ خانمان سوز.
  • زرنگ باشيد، بيدار باشيد، يك مشت چلغوز و يك مشت بنجُل، اصلاً هيچي نيستند كه بخواهند سر راه ما بايستند. همين امروز هم قابل نيستند. يك عده احمق، از روي حسادت، خاك بر سرشان، خاك بر سرشان، خاك بر سرشان! يك عده هم با دلار آمريكا، با دلار اسرائيل بين ما اختلاف مي اندازند. قرص باشيد، ما همه را از روي مدرك صحيح خدا، قرآن و رسول الله (ص)
برچسب ها :