اوضاع مردم در شب عید

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
کیه که به درد این مردم برسه ؟

کیه که به درد این مردم برسه ؟

همون دیشب که شما داشتید سکه ها و دلارهای این بدبختا رو به این و اون میدادین،

والله، بالله، تالله، به سه اسم اعظم خدا، توی همین تهران، کسانی بودن که دوتا ۱۰۰ تومنی نداشتن که، دوتا تخم مرغ بخرن، کوکو درست کنن به بچه شون بدهند بخورن.

من اون هفته پیش گفتم، گفتم که: الان هفتاد درصد در مرز فقرن،

از اون هفتاد، سی درصد زیر فقرن،

یه سی درصد هم، سر لوله های نفت، توی جیب شونه، تخم مرغ بشه، ده هزار تومن.


خدا رحمت کنه حاج آقا مصطفی مسجد جامعی رو، سی و هفت سال پیش این رو واسه ما تعریف کرد، حالا اون موقع چهار تا تخم مرغ یه تومن بود، یعنی چهار تا تخم مرغ ده ریال بود. تخم روز هم نبود تخم مرغ طبیعی بود.

میگفتش: طرفای ما، اونجا (جنوب شهر)، یه خانواده ای نداشتن کوکو(ماهی بخورن)

بچه ها از یه ماه جلوتر، حالا اونا که دارن، دائم دارن میخورن و اونا که ندارن از یه ماه جلوتر(با خودشون میگفتن) ما عید بیاد، کوکو ماهی و چه و چه میخوریم.


بابا به زنش میگه که نداریم، من امشب،مثل دیشب، من دیر میام، تو هم به اونا بگو که، به بچه ها بگو که، بابات رفته بیاره، کوکو ماهی بیاره.

زنه میگه: هرشب این بچه ها، ساعت هشت و نیم - نه، میخوابیدن، حالا این نشسته، بابا نیومد، بابا نیومد،کوکونیورد، ماهی نیاورد،

البته این بیچاره گریه میکرد، ما هم گریه میکردیم، میگفت

بالاخره ده میشه و بچه ها میخوابن.


باباهه یواش میره گوشه اتاق میخوابه،

زنه مگیه: تا صبح چند بار این بچه بیدار شد، گفت: مامان، بابا ماهی نیاورد؟

بابا کوکو نیاورد؟

هردفعه که میگفت، یک شوک بر من وارد شد.

صبح که شد، من قلب درد گرفتم، منو بردن بیمارستان، فرداشم مرده منو از بیمارستان آوردن بیرون.