- تاریخ انتشار : 27 خرداد 1402
- تعداد بازدید : 72
رسول گرامي محمدبنعبدالله (ص) ميفرمايد:
پايههاي ايمان چهار چيز است:
1- خداشناسي صحيح كه از راه قرآن و سنت و اهل بيت (ع) باشد.
2- شناسايي نعمتهاي خدا، تن سالم داده، عقل سالم داده و... صدها چيز ديگر.
3- معرفت به احكام قرآن و سنت،
به شما بگويم اگر بيستو پنج تا دكترا از هاروارد آمريكا داشته باشيد، نميدانم چهلوپنج تا از اين حوزهها داشته باشيد، مسئله ايمان و علم معنوي با خواندن نيست، نوري است كه بايست خدا بدهد.
اين نور را هم بايست به وسيله باور، يقين، عبادت و بندگي به دست بياوري.
اين كاغذبازيها را برادرها بريزيد دور،
زماني من و تو دين داريم كه كارهايمان الهي باشد،
اين دكترا را ميگيري، ديگر كسرت ميشود بگويي: خدا اين را فرموده !؟
كسرت ميشود بگويي امام صادق (ع) !؟
اينكه نكبت آوردهاي، اينكه فقر و فلاكت آوردهاي.
چهارم چيزي كه ما لازم داريم براي خداشناسي به كمال برسيم:
4- دانستن چيزهايي كه ما را از دين خارج ميكند.
حالا من از قول خود رسول الله (ص) هفت چيز نوشتهام كه اين چند تا ما را از دين خارج ميكند:
4-1) دوستي و علاقه به دنيا كه سرمنشأ تمام گناههاست.
دنيا خيلي خوب است، پيغمبرها (ع) و امامها (ع) دعا ميكردند كه خدايا، عمر ما را طولاني كن، ما كار كنيم.
به خود مولا علي (ع) ميگويند: تو دنيا را بيشتر دوست داري يا آخرت را؟ فرمود: يك ساعت دنيا را نميدهم به هزار سال در آخرت.
چرا؟ ميتوانم در دنيا يك ساعت كارهايي بكنم كه هزار سال در آخرت بهرهمند شوم.
الآن شما آمدي و رفتي چهار پنج ساعت وقت دادي، فقط و فقط آنكه ميداند چي گير شما آمده خداست.
دنيا چيز بدي نيست، دنيا خوب است، به شرط اينكه ما هر چيزي را از راهش وارد بشويم.
از راهش كه وارد بشوي، گناه نميكني.
امام چهارم (ع) ميفرمايد: خدايا، تا زماني كه اين هيكل من، نفس من، اين مغز من و اين چشم من دارد براي تو كار ميكند، روز به روز بهش توان بده.
خدايا، زماني كه اين هيكل من ميخواهد چراگاه نفس و شيطان شود مرا بميران. (پس عيب ندارد دنيا.)
4-2) دوستي خواب و راحتي
جوانها الآن موقع خواب شما نيست.
بهار عمر شما ديگر حداكثر از پانزده تا بيستوپنج سالگي است. اگر زدي گرفتهاي، يك عمر آقايي. اگر دنبال يلليتللي، بخور، بخواب و حوصله ندارم باشي، تمام شد، ميبيني هيچي نداري!
بعضي از جوانها ميگويند: ما چه كار كنيم، يك خرده سُستيم؟ برادرها، ببينيد، اين چندتايي كه من ميگويم نه پول ميخواهد نه وقت، بكن:
یک. يكي اينكه صبحها بعد از نماز دوازدهتا سوره "قل هو الله" را بخوان دور خودت فوت كن.
دو. هفتبار بگو "بسم الله الرحمن الرحيم لاحول و لاقوة الا بالله العلي العظيم".
سه. سرت را بگذار روي مهر چندبار بگو "شكراً لله".
چهار. بعد بگو: خدايا، مرا بر نفس و شيطان مسلط كن. خدايا، توفيق بده، خدايا، رذيلهها را از من بيرون كن. از خدا بخواه. همين دوازده "قل هو الله" نميداني با شما چه كار ميكند.
4-3) دوستي مفرط به زنان
ببين مرد بايد زنش را دوست داشته باشد، زن بايد شوهرش را دوست داشته باشد، زن و شوهر بايد بچه را دوست داشته باشند،
اما اگر رفت از كوچه حقش بالاتر، ميشود نكبت، ميشود نجاست.
فرق نميكند چه زنه شوهرش را بيخود زيادي بخواهد و چه مَرده.
من يكوقت ده الي پانزده سال پيش كه اين جوانهايمان تازه ميخواستند يواشيواش زن بگيرند، به آنها گفتم سعي كنيد، از خدا بخواهيد، زن نجيب بگيريد، زن خوب بگيريد، دنبال پول و ثروت نباشد
و رُك هم ميگفتم: زنه بد باشد، دور از جان ديوثت ميكند، باز هم ميگويد: كم است، يك خُرده بايد بيشتر بشود!
والله تا حالا چندتا هم به من گفتهاند: آقا بله، در ادارۀ ما هست. مرده ديوث شده، ولي باز زنش ميگويد: كم است.
پس دوستي زن و شوهر اشكال ندارد، اما همهچيز زير چتر خدا، زير چتر امام زمان (عج).
4-4) دوستي غذا و شكمپرستي
به شما بگويم: سهتا "شين" است كه ما را بدبخت ميكند، اول شكم، دوم شهوت، سوم شيطان. وقتي شما به اين شكمت هي رسيدي، حالا شهوت گل ميكند، شهوت كه گل كرد،
شيطان غلبه ميكند. كسي هم نگفته نخور، بخور اما يكجوري كه مال كسي نباشد.
يكوقت يك ارگاني بود داشت در تلويزيون نشان ميداد، يك آقايي در آن ارگان، (حالا دويست نفر، كمتر يا زيادتر هستند.) بلند شد و گفت: مثلاً غذا در كشوري كه اسلامي است
بيخود خرج نشود، يك رقم غذا درست كنيد، آن هم همه يكي باشيم. چرا مستخدم جدا باشد، ما جدا باشيم؟ آقا چه جنگي شد! نه، بايد غذا دو رقم باشد، آن هم منبابمثل مال
مستخدمها جدا باشد!
برادر، تو اين ديسهاي گوشتي كه ميگذارند جلويت، ببين مال كيه؟
امام حسين (ع) روز عاشورا آمد، شروع كرد (به روح امام حسين "ع" صلوات بفرستيد.) و به اين مردم گفت: من چه حرامي را حلال كردهام و چه حلالي را حرام كردهام، من پسر فاطمهام.
اينها بنا كردند هو كردند، سروصدا كردند. بعد آمد با آقا امام چهارم (ع) خداحافظي كند، ايشان فرمود: پدر جان، مگر شما خودتان را معرفي نكرديد؟ گفت: چرا، ولي اين مردم بس كه حرام
خوردهاند، حرام گوش كردهاند، ديگر چيزي نميفهمند.
مثل اكثر اين كارگزاران تلويزيون، هرچي به آنها ميگويي لجبازي ميكنند. ما به عنوان يك پدر دلسوز، برادر دلسوز ميگوييم: بابا، فرداها در پيش داريد، شوخي نيست!
4-5) خودپسندي، تكبر
بابا، حرف حق را هركي زد بپذير.
مولا عليبنابيطالب (ع) ميفرمايد: اگر يك ديوانه، يك نادان، يك چيزي گفت درست بود، بپذير. به عكسش، يك دانشمند چيزي گفت درست نبود، نپذير.
قرآن هم همين را ميفرمايد:
سوره زمر آيه 18- اي پيغمبر، مژده بده به اين مردمي كه حرفها را گوش ميكنند، بهترينش را انتخاب ميكنند و عمل ميكنند، اينها دانشمند، رباني، عالي و اهل بهشتاند.
4-6) حسادت و زير بار حق نرفتن
برادرها، به شما بگويم پايه كفر اين است:
كافر يعني حقپوش،
يعني حق نگو،
يعني زير بار حق نرو.
وقتي حسادت آمد، اولاً قبول نداري فلاني دارد درست ميگويد، بعد هم زير بارش نميروي، ميشوي كافر و نجس
4-7) دوستي پست، رياست و جاهطلبي
اين مسئله دوستي رياست و جاهطلبي به قدري بد است كه امام صادق (ع) در كافي شريف سهبار لعنت ميكند: لعنت بر كسي كه به دنبال
رياست برود، لعنت بر كسي كه رياست را به خود ببندد، لعنت بر كسي كه فكر رياست كند.
آقا پس چيه؟ مسئوليت است. همه ما در كارمان مسئوليم، اگر خوب انجام داديم به اندازۀ كل اين جمعيت ايران، هفتاد ميليون نفر ثواب ميدهند، اگر خراب كردي لعنت ميفرستند.