حضرت استاد، آداب زیارت آقا امام رضا (ع) رو می فرمایند
  • تاریخ انتشار : 29 ارديبهشت 1403
  • تعداد بازدید : 42
حضرت استاد، آداب زیارت آقا امام رضا (ع) رو می فرمایند
یه گوشه بشین، یک حمد و دوازده قل هو الله بخون به روح چهارده معصوم و ابوالفضل، یک حمد و دوازده قل هو الله بخون به روح آقا امام رضا(ع)، بعد خیلی با توجه اون ضریح نگاه کن، بگو السلام علیک یا...... ، همون طور که یکی یکی شبها خودمون می گیم.

طرف بلند میشه از اینجا میره جمکران و میاد، یک آن یاد خدا نیست.

حدود بیست وچندسال پیش یکی از شاگردای شیخ رجبعلی خیاط،من شیخ ندیدم ولی چندتا از شاگردای شیخ رو دیدم.

می گفت می‌خوام برم مکه، اما سواد ندارم مفاتیح و این چیزها بخونم.

من یه لبخند زدم،

گفت: چرا می خندی،

گفتم: بابا این مردم میرن زیارت، با کاغذ عشق می کنند.

من دیدم!

میاد حرم امام رضا و برمی‌گرده، یک آن تو امام رضا نیست.

میاد مفاتیح می گیره دستش، میره اون گوشه، می شینه، یه خورده نق نق می کنه، بعد دوباره بلند میشه میره،

اما اصلا کاری به امام رضا نداره.

اگه دستش رسید آهن ها رو هم یه ماچ میکنه،

خدا امواتتون رو بیامرزه،

من یه وقت با عیالم می رفتیم مشهد، اولین سفری بود که می رفتیم، هنوز دور این صحن اینها خراب نشده بود.

وقتی می‌خواستیم بریم، به ایشون گفتم:

فلانی اگه میخواهی طلا و نقره ماچ کنی، الان که تو بازار داریم می رویم، خیلی اینجا طلا و نقره فروشیه.

گفتم میریم اونجا، من صد تومن به اون میدم،

تمام طلا نقره هاشو ماچ کن.(صد تومان خیلی پول بود اون روزها)

ولی زیارت اون چیزیه که من میکنم،

وقتی اونجا می رویم،

یه گوشه بشین،

یک حمد و دوازده قل هو الله بخون به روح چهارده معصوم و ابوالفضل،

یک حمد و دوازده قل هو الله بخون به روح آقا امام رضا(ع)،

بعد خیلی با توجه اون ضریح نگاه کن، بگو السلام علیک یا...... ،

همون طور که یکی یکی شبها خودمون می گیم.

بگو و بلند شو.

یه دو جلسه که ما رفتیم، همین طور زیارت کردیم.

اون موقع این دیوارا رو وسط زن و مرد نبود،

ایشون می دید، زنه چادرشو بسته کولش، می‌ره رو کوله مَرده تا حرم و ماچ کنه.

مَرده می‌ره رو کوله اون که ضریح رو ماچ کنه،

این بنده خدا به من گفتش که شما ما رو آوردی زندانی، نیوردی زیارت.

گفتم بابا زیارت اون چیزیه که ما می کنیم. اینها درست نیست،

هیچی دعوا شد،

ما شبها نیم ساعت که مونده بود آفتاب غروب کنه، می اومدیم همون جلو صحن، یه پتو پهن می کردیم، می نشستیم.

خانمم دیگه با ما قهر بود.

ما اومدیم پتو رو پهن کردیم بنشینیم،

یه آقایی رفت منبر،

همون روبه روی حرم.

من به امام رضا گفتم:

یابن رسول الله به دهن ایشون بنداز بگه که این زیارتها غلطه.

خدا شاهده خیلی راحت.

رویم رو کردم طرف حرم (داشتم پتو رو می نداختم)،گفتم:

آقا تو دلشون ایشون بنداز که بگه این زیارتها غلطه. (بنده خدا متوجه نمی شد)،

ما نشستیم,

آقا رفت خطبه رو خوند.

و گفت: «چهار تا حدیث از کافی شریف آماده کردم، چهارتا آیه از کجا.

یکهو رفت تو همین گفته ی ما.

گفت: خانوما، آقایون این زیارت نیست، اینها جنایته، اینها کفره،

ما که اینجا هستیم، سال به سال دستمون به ضریح نمی رسه، آیا ما زیارتمون درست نیست؟

این قدر گفت که این عیال ما خدا بیامرز، یهو خندید.

گفتش: شما به این گفتی که این حرفارو بزنه.

گفتم: من بهش نگفتم،

امام رضا بهش گفت.

(خدا شاهده)

گفت: شما بهش گفتی.

گفتم نه والله. ما با هم بودیم.

به امام رضا گفتم: به این بگو که به اینها (مردم) بگه دروغه این کارها...

مردم تو عوام فریبی،

گفتم: بابا زیارت اونی است که ما می کنیم.

اینا جنایته که می کنن.

قشنگ داد می زنه،


یه جمله ای گفت: که می گم ؛  غیرتاتون تکون بخوره.

گفت:«آقیونی که زن دارید، دختر دارید، ناموس دارید، خانوم ها که متدین هستید و اومدین زیارت .

ما آدم داریم تو این مشهد میاد توی گاراژ می ایسته، زن مورد نظرشو انتخاب می کنه، هتل یا مسافر خونشو یاد می گیره، میاد دنبالت تو این حرم شلوغ، کارشو می‌کنه می‌ره.

ما آدم داریم میاد تو فرودگاه، میاد قطار راه آهن، زن مورد نظرشو  پیدا می‌کنه، میاد هتل یا مسافر خونه رو پیدا می‌کنه، بعد باهاش میاد تو این  حرم.

برادر من بیدار بشوید.

 

 

برای دریافت فایل کامل صوتی و تصویری این مطلب اینجا کلیک بفرمایید

 

منابع :
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
نظرات کاربران (0)
پربازدیدترین مطالب روز