سخنان حضرت اُستاد درباره ملاقات با امام زمان (بخش دوم)
  • تاریخ انتشار : 19 اسفند 1402
  • تعداد بازدید : 91
سخنان حضرت اُستاد درباره ملاقات با امام زمان (بخش دوم)
آقا امام زمان فرمود: شما این طوری بشید، ما خودمون میایم دیدن شما.

این مطلب تکمیل بخش اول سخنان حضرت اُستاد درباره ملاقات با امام زمان (عج) بوده (در صورت تمایل لطفاً اینجا کلیک کنید)

 

 

چرا اینها رو میگم؟

برای اینکه الان یک عده که قرآن رو قبول ندارند مگر در حد اینکه فقط بخونند و ماچ کنند،

ائمه رو قبول ندارند مگر در حد اینکه تولد باشه و کف بزنند،

یا در حد مثلاً روضه باشه یکی بخونه اینها فقط گریه کنند،

الانم دُکان باز کردند و میگن ما هر وقت خواستیم میریم خونه امام زمان،

اینها دروغه،

ساخته دست خودتونه.

من الان هفتاد و یک سالمه،

از اول بچگی هم توی این جلسات بزرگ شدم،

توی هیئات بزرگ شدم،

هنوز تا این سن ندیدم یکی بگه من رفتم مستقیم خدمت  امام زمان یا

مثلاً بگه ظهور امام زمان کی هست،

البته همین الان میخونم آیه و حدیث زیاد  که ما میتونیم آدمی بشیم که امام زمان بیاد پیش ما، (هم آیه داریم، هم حدیث).

مثلا طرف در عصر امام حسن مجتبی(ع) ( یه صلوات بفرست)

یه کسی اومد با ایشون کار داشت،

آقا سه روز خودشون رو نشون ندادند،

بعد از سه روز خودشون رو نشون دادند،

اون طرف گفت: آقا شما کجایید؟

من سه روزه اومدم شما رو زیارت کنم، کجایید؟ تشریف ندارید؟

آقا گفت: دنبال من بیا، هیچی بهش نگفت.

رفت یه جایی که پیرمردی داشت کفش ها رو میدوخت، وصله می کرد.

کفشش رو آقا (امام حسن مجتبی)درآورد داد به اون پیرمرد،

گفت: آقا مثلاً  ۵ درهم به شما میدهم، این رو واسه من همین الان بدوز و به من بده.

اون پیرمردِ سرش رو بالا نکرد و گفت:

آقا من کار تا شبم رو گرفتم، کار قبول نمی کنم، فردا بیا.

آقا فرمودش ۱۰ درهم می دهم این رو واسه من بدوز. (حالا مزدش  ۱ درهم بود.)

اون باز با تندی گفت: من کار تا شبم رو گرفتم، کار دیگه نمی گیرم.

بار سوم، آقا فرمودش ۱۵ درهم بگیر کار من رو انجام بده.

اون پیرمردِ یکهُو بلند شد، رو به قبر آقا رسول الله گفت:

یا رسول الله این نوه تو می خواد من رو جهنمی کنه، داد زد.

حضرت به اون طرف فرمود: این طوری بشید ما میایم سراغ شما.

چرا سه روز دنبال من می گردی؟

هر کجا هستی، باش،

اینطوری بشید، ما میایم سراغ شما.

درباره خود امام زمان هم داریم،

خیلی ها،

که به اصطلاح طرف آدم خوبی بوده، حضرت میرفته پیش او.

یکی از این کسانی که باد آورده بوده و چله گرفته بوده، حضرت رو ببینه،

(حضرت به اون) میگه برو فلان جا من رو می بینی،

میاد اونجا و

اونجا هم مغازه اون بنده خدایی بوده که به اصطلاح حضرت میرفته پیشش.

حالا یه پیرزنی، یه قفل میاره،

میگه آقا این قفل رو از من میخری؟

(حالا حضرت هم توی اون مغازه نشسته، اون آقایی هم که دنبال  حضرت میگشته در مغازه وایستاده)

اون قفل سازه میگه: من یک تومن از شما میخرم.

میگه مسخره میکنی؟

مغازه دار میگه: نه والله.

پیرزن میگه: من حاضر بودم سه قِران از من بخرن، اما کسی از من نخرید.

میگه خُب قیمت این یه تومنه.

این یه تومن رو بگیر.

بعد این قفل یه کم یه خورده بهش ورمیره روغنکاری میکنه و کارهاشو انجام میده،

یه کسی میاد و میگه این قفل چند؟

میگه ۱۱ قِران.

روی قفل کار کرده و فلان کرده، یه قِران سود می گیره و ۱۱ قِران میده.

حالا این بنده خدایی که اومده امام زمان رو می خواد ببینه، داره کار اون رو می بینه، حضرت هم اونجا نشسته،

یه وقت می بینه آقا امام زمان نیست.

اون آقا صاحب مغازه میگه: آقا شما اینجا کاری داری؟

میگه شما نمیدونی، اسرار است. (باد آورده)

حالا آقا پیش این قفل سازه نشسته.

گفت حالا بگو کارت چیه؟

اون هم میگه اسرار است،

بالاخره آقای قفل ساز فرمودش:

این آقایی که الان اینجا نشسته بود، آقا امام زمان بود، به من فرمود که به تو بگم، شما این طوری بشید، ما خودمون میایم دیدن شما.

پس اینهایی که الان یک مشت چو انداختن، اینها "دکان و دستگاهِ" که می خواهند شما رو از دور خرمن خدا و قرآن دور کنند،

اما کور خوندن،

بیدار باشید که اینها یه مُشت اند الان مغازه باز کردند که دکان داری می کنند.

اصلاً  چرا خود من گفتم که حدود بیش از بیست وچند ساله که تمام گفتار ما رو فیلم برداری و صدابرداری کنند؟

 بس که از این غلط ها می کنند.

گفتم: نوار برداری کنید، صدا برداری کنید که هر کس خواست نق بزنه، بگیم این نوار رو گوش کن، بگو کجاش.

الانم باز دارم میگم: هر کس از غیر زبان من حرفی شنید، دروغه.

چون اشخاص حسود، پیغمبر رو اذیت کردند، فاطمه زهرا رو کشتند، آقا علی رو کشتند.

حسادت.

لذا برادرها بیدار باشید، این رو من مخصوصاً چون توی هفته چند بار شنیدم، یادداشت کردم که برای شما بگم که

۱) هر کس گفتش ما ملاقات با امام زمان داشتیم، یا ظهور امام زمان کی هست،  این دروغه،

خودشون درست می کنند که شماها رو از دور خرمن اهل بیت دور کنند.

2) این روزها کسی نمیتواند یا مثلاً کسی باشد.

بله میشه.

این روزها مردم می توانند خیلی بهتر از اون روزها خوب باشند.

الان براتون میگم.

پیغمبر اکرم (ص) فرمودش که سلام مرا به برادرانم در آخر زمان برسانید.

اصحاب گفتند یا رسول الله مگه ما برادر شما نیستیم؟

فرمود نه.

شما اصحاب من هستید،

اونها برادران من هستند.

میدونید چرا؟

اونها چنان به غیب ایمان دارند که گویا می بینند،

ولی شما من رو می بینید، اما باور نمی کنید،

ولی اونها چنان به غیب و همون چند تا نقطه سیاهی که ما روی کاغذ براشون گذاشتیم، ایمان می آورند که انگار می بینند.

اینها کسایی هستند که برادر من هستند.

جمله از این بهتر،

آقا رسول الله فرمود: اگر قرآن رو خدا به تمام عجم نازل می کرد شماها ایمان نمی آوردید، اما به یک دونه منِ عرب قرآن رو نازل کرد،

اونها راحت ایمان می آورند.

از این بهتر،

عجم کسانی هستند که اگر ایمان و قرآن رو به آسمان آویزان کنند اینها می گردند، پیدا می کنند.

از این بهتر،

کسانی که در آخر زمان (مثل شماها) دین شون رو حفظ کنند، منتها سُنتی،

خدا ثواب ۵۰ تا از اصحاب من رو به او می دهد.

کسانی که در این زمان دینشون رو حفظ کنند، خدا ثواب ۵۰ تا از اصحاب من رو به او می دهد.

امام صادق همین رو داشت می گفت:

طرف گفت: ۵۰ تا؟

آقا گفت:ثواب ۷۰ تا .

طرف گفت: ۷۰ تا؟‌

آقا گفت: به کوری چشم دشمناشون، خدا ثواب جن و اِنس رو به اینها میدهد.

امروز خیلی بهتر میشه از زمانهای گذشته و چهارصد، پانصد سال پیشتر،

منتهای مراتب باد نیاریم.

اسلامت چی باشه؟

سنتی.

یعنی اونی که خدا فرموده، چشم.

اونی که رسول الله فرموده، چشم.

ائمه فرمودن، چشم.

اسلام زمان پسند، نه،

اسلام نظر بافی، نه،

اسلام دروغ، نه،

اسلامی که هر چیز بپسندهِ جز قرآن، نه.

اینها نیست.

اسلامی که خدا فرموده،

اول العلم، شناخت خداست،

که انسان خدا رو بشناسه،

 آخرش هم " تفویض اَمرِ الیه" یعنی تسلیم باشه در مقابل خدا.

 

برای دریافت فایل صوتی و تصویری این مطلب  اینجا  کلیک بفرمایید

منابع :
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
نظرات کاربران (0)
پربازدیدترین مطالب روز