دو – سه جمله است،

(دارم به خودم میگم، به شماها هم میگم، به مسئولین مملکت هم میگم)

بدونید، باور کنید که امام زمان (ع) میاد،

مسئولین مملکتی که این صندلی شکسته ها گرفتتون، یا اصلاً قبول ندارید امام زمان می یاد یا اصلاً نمی خواهید بیاد،

به جان شما حضرت صاحب هم هست، هم میاد،

به جان خودت و زن و بچه ات، هر کی هستی،

تمام زندگی تون، اُمورتون، توی مُشت امام زمان است،

این رو شما بدونید،

حضرت صاحب میاد،

ولی اون روز برادرها، این رئیس است و اون مرئوس است و این داماد است و این پسر است، دیگه نیست،

اون روز این حرفها نیست،

 من به نزدیک های خودم میگم: یا توبه کنید و میزون بشید، یا از خدا بخواهید بِبَردتون،

چون حضرت میاد،

آقا علی (ع) چی می فرماید: (به روحشون صلوات بفرستید)

فرزند من مهدی میاد،

نمی خورد مگر غذای ناگوار،

نمی پوشد مگر لباسی خشن،

نمی کُشد مگر مردم دروغگو و دزد و خائن،

چه دزدی از این بیشتر که ما احکام خدا رو نگیم،

نمی خورد مگر غذای ناگوار،

نمی پوشد مگر لباس خشن،

نمی کُشد مگر نامرد و خائن،

اینهایی که الان یادشون رفته، توی دنیا غرق شدن،

دعا کنید برادرها بمیرید، یا توبه کنید،

من راست میگم،

هرکی باشید، والله دماغتون رو می بریم،

زندهِ زنده،

 گوشتون رو می بریم،

دستتون رو ذره ذره قطع می کنیم،

می گوییم: مردم،

اینها شما رو گمراه کردند،

حضرت میاد،

زود هم میاد،

نمی تونید هم فرار کنید،

چه کسانی که توی جلسه خودمون هست، بهشون میگم،

به خودم اولیش میگم،

بعد به دیگران،

خدا دروغ نمی گه،

قرآن دروغ نمی گه،

رسول الله دروغ نمی گه،

این گفته مولا علی بود،

حالا خود ایشون میاد می فرماد که

من آمدم درحالتی که هیچ تعهدی از هیچ گردن کشی به گردن من نیست،

اجداد من آمدند، درحالتی که تعهد داشتند صبر کنند، آرام باشند، چیزی نگویند،

ولی من آمدم در حالتی که هیچ تعهدی از هیچ گردن کشی ندارم، مگر انتقام بگیرم،

اونم مال مولا علی،

به جان شما تمام جهان هم تو مُشت امام زمانه،

خودش می فرماد:

ما بر تمام اوضاع شما احاطه داریم،

هیچ چیز از شما برما پوشیده نیست،

هیچ چیز هم ما از شما کم نمی گذاریم،

ببینید چه چیز من رو، از تو دور می کنه، اون رو از خودت بیرون کن،

عجبِ؟ تکبرِ؟ پُستِ؟ ریاستِ؟ دروغِ؟ خیانته؟

بیرون کن.

ببین چه چیز من رو به تو نزدیک می کنه، اون رو در خودت جا کن،

برادرها تکرار می کنم،

اول به خودم، به تمام نزدیکانِ خودم، سوم به دولت مردان،

درسته این صندلی شکسته، گرفته تو رو،

اصلاً نمی خواهی امام زمان باشه،

ولی جون شما هست،

میاد،

به جان زنت، به جان خانومت، به جان بچه هات میاد،

به جان پست و مقامت، میاد،

بلایی به سرتون می آوریم که خدا شاهده فکرشو نمی کنید که این طور می شد،

دو تا راه داره:

یکی اینکه سفت توبه کنید،

خدایا تا حالا ما غلط کردیم، اشتباه کردیم، فلان کردیم، ما رو ببخش،

خدا هم می بخشه،

دوم از خدا طلب مرگ کنید که بمیرید،

وگرنه جان شما، خیلی روزگار بدی در پیش دارید،

می خواهی قبول کن، می خواهی هفتاد سال سیاه قبول نکن، برو بمیر، الان مُردی،

من برای خدا میگم،

منم بخوام یکی از اینها را نگم خائنم، خیانت کردم.

حضرت صاحب هست، تشریف میارند،

خیلی هم زود می آیند،

تمام کار ها هم به دست ایشون هست،

پدر در میاره.

لذا اون چی میگه، این چی میگه، کی چی میگه رو ولش کن؛

از اول خلقت آدم این طور بوده،

طرف آمد پیش پیغمبر، گفت :

گفتید شراب نخور، گفتیم چشم،

گفتید نماز بخون، گفتیم چشم،

خمس بده، چشم،

حالا اومدی برادر زاده تو کردی وکیل و وصی خودت،

(پیامبر) گفت: من نمیکنم، امر خداست.

گفت خدایا اگه این راست میگه، یه سنگ بیاد تو مغز من، من رو بکشه

یه سنگ خورد تو مغزش لِه شد افتاد،

پسرش اومد بالا سرش گفت: تو کشته و بدبختِ جهلت هستی.

الان خیلی بدتره،

اینهایی که الان این سخنان رو گوش می کنند و نفسشون غُر میزنه،

هزار بار از یزید بدترند، یک ملیون بار از خالدبن ولید پست ترند

چون اونها سواد نداشتند،

اونها یک مشت عرب پا برهنه بودند

الان عصر سواده، عصر علم است

اون روز اسلام وقتی پیغمبر از دنیا رفت 23 سالش بود

امروز هزار و چهار صدو چند سالشه

امروز خیلی کثیف تر و پست تر و احمق تراند.

لذا برادر ها بیدار باشیم،

من اول به خودم میگم ، همه هوشیار باشیم.

برای دریافت فایل صوتی و تصویری این مطلب  اینجا  کلیک بفرمایید