ببینیم خانم فاطمه زهرا (س) چطور بوده اند!
  • تاریخ انتشار : 4 آذر 1402
  • تعداد بازدید : 41
ببینیم خانم فاطمه زهرا (س) چطور بوده اند!
سه جمله است که آقا رسول گرامی محمدبن‌عبدالله (ص) فرموده: این سه جمله را خانم فاطمه زهرا (س) روی یك تكه كتف گوسفندی، پوستی، چیزی نوشت، گم شد. خانم شروع كرد به گشتن، اما نبود! فرمودند: فضه خانم این نوشته كجاست؟ گفت: نمی‌دانم. فرمودند: نمی‌دانم ندارد، این سه جمله كه پدرم فرمود، برای من، به منزله امام حسن و امام حسین است، بگرد پیدا كنیم. حالا برادر من، این همه ما آیات قرآن داریم، این همه ما گفتار رسول الله (ص) و اهل بیت (ع) داریم، یكی‌اش را نمی‌گویی، می‌خواهی چه بگویی به خدا؟

ما میلیون‌ها گفتار از ائمه (ع) داریم كه دوتایش به گوش هر جوانی برسد، می‌نشیند و آرام می‌شود.

اما نمی‌گویید!

نگاه کن سه جمله است که آقا رسول گرامی محمدبن‌عبدالله (ص) فرموده:

1- می‌خواهی حرف بزنی، یا نزن، یا درست حرف ب‍زن.

2- به همسایه نیكویی كن، اذیت نكن.

3- ای جوان، ای پیر، با حیا باش.

حالا آن‌موقع مثل الآن دفتر كه نبود،

این سه جمله را خانم فاطمه زهرا (س) روی یك تكه كتف گوسفندی، پوستی، چیزی نوشت،

گم شد.

خانم شروع كرد به گشتن،

اما نبود!

فرمودند: فضه خانم این نوشته كجاست؟

گفت: نمی‌دانم.

فرمودند: نمی‌دانم ندارد،

این سه جمله كه پدرم فرمود، برای من، به منزله امام حسن و امام حسین است،

یعنی حسن و حسینم یك‌طرف، این سه جمله كه پدرم فرموده یك‌طرف،

بگرد پیدا كنیم.

حالا برادر من، این همه ما آیات قرآن داریم،

این همه ما گفتار رسول الله (ص) و اهل بیت  (ع) داریم،

یكی‌اش را نمی‌گویی، می‌خواهی چه بگویی به خدا؟

برادر من، به مردم راحت، احكام بگویید، اخلاق بگویید.

بابا، من یا شما، وقتی روی هوای نفس حرف بزنیم، بخار است،

از این دهان كه رفت بیرون تمام شد.

اما وقتی كه برای خدا بگوییم

و از خدا بگوییم،

تا خدا خدایی می‌كند، این حرف در این جهان می‌گردد

و خدا هم پشتش است.

من مثل زدم:

گفتم که یك قطرۀ باران كه از آسمان می‌آید،

به شیشه بخورد یك لَك می‌افتد،

به عبای من بخورد خشك می‌شود،

اما وقتی این قطره به دریا بخورد،

نابود كه نشده هیچ،

یك قطره هم كه نیست هیچ،

حالا شده یك دریا.

وقتی گفتی خدا در قرآنش چنین می‌فرماید،

وقتی گفتی رسول الله (ص) این‌طور می‌فرماید،

دیگه این گفتار، گفتار شما و من نیست.

وقتی هم كه نفس خودت را پیاده می‌كنی، فقط یك شیطان را خوشحال می‌كنی.

گفتم آن هفته، شلوغی این هیئت علتش این است كه:

من از خدا می‌گویم و برای خدا،

تو از نفس می‌گویی و برای شیطان.

 

برای دریافت فایل صوتی و تصویری این مطلب اینجا کلیک بفرمایید

منابع :
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
نظرات کاربران (0)
پربازدیدترین مطالب روز