سفارش آقا امام علی (ع) به کمیل
  • تاریخ انتشار : 27 آبان 1402
  • تعداد بازدید : 50
سفارش آقا امام علی (ع) به کمیل
ای کمیل، وقتی در راه روشن و درستی هستی كه كج نروی، به کجی نروی، تا زمانی که در ولایت ما باشی. ای کمیل، از آنها مباش که خدا در قرآن سوره حشر آیه 19- فرموده: خدا را فراموش کردند و ما هم کاری کردیم که خودشان را فراموش کردند. سی سال پیش که هنوز نُه ماه مانده بود انقلاب بشود، کسانی که الآن کرسی‌ها زده‌تان زمین این بودید؟


ببین وجود مبارک مولا علی (ع) به کمیل که یکی از شاگردهای خوبش است چی می‌گوید؟

می‌فرماید:

ای کمیل، به وسیله ولایت ما خود را نجات بخش، یعنی اینکه شیطان در مال و فرزندت شریک نشود.

(قرآن هم همین را می‌گوید)

می‌گوید: ای کمیل اگر زیر سایه ما باشی، شیطان توی تو نیست، توی مال و جانت نیست.

ای کمیل، ایمان دو نوع است، ثابت و عاریت،

حذر کن که از اهل ایمان عاریت نباشی.

آن هفته هم برایتان خواندم که امام صادق (ع) فرمود که سعی کنید ایمانتان عاریت نباشد،

اینکه با یک کوچک‌ترین مسئله‌ای، یکهو می‌بینی اصلاً آدم نیستی، تو از اولش دروغ می‌گفتی.

اینکه الآن طرف به یک صندلی رسیده، فکر می‌کند دیگر خدای جهان است و با قرآن کاری ندارد، این از اول دین نداشت.

ای کمیل، وقتی در راه روشن و درستی هستی که کج نروی.

ببین چقدر قشنگ است،

خب، ما همه خیال می‌کنیم که همان که من دلم می‌خواهد، همان درسته،

نه،

ای کمیل، وقتی در راه روشن و درستی هستی كه كج نروی،

به کجی نروی، تا زمانی که در ولایت ما باشی.

ببین چقدر قشنگ است.

والله من دیشب می‌خواستم برای اینترنت(حدیث بدم)، این آمد.

گفتم الحمدلله، بگذار من این را یادداشت کنم.

ای کمیل، وقتی در راه روشن و راه درستی هستی که به کجی نروی،

به كجی نمی‌روی تا زمانی كه در ولایت ما باشی.

ای کمیل، عاقبت کار تو به دست خداست،

هرکی هستی، این صندلی شکسته‌های ریاست بهت چسبیده، مزه کرده،

ای بابا، کجای کاری؟

فردا می‌گویند بلند بگو "لا اله الا الله"،

می‌روی قبرستان بابا،

کجای کاری؟

ای کمیل، عاقبت کار تو به دست خداست،

دائم در حمد و تسبیح و تقدیس و ذکر خدا باش،

اهل معرفت می‌دانند، ذکر پیس پیس کردن نیست،

ذکر یعنی در هرحرفی، در هرکاری، یاد خدا باش، او چی می‌خواهد.

آخر در زمان سلیمان (ع) بود،

پیرمرده داشت در باغ قدم می‌زد،

یک ریشی و تسبیحی و لباس بلندی و این حرف‌ها،

از این سوسک‌ها که به درخت‌ها نشسته‌اند صدا می‌کنند، آن هم داشت برایش می‌خواند.

این پیرمرده با عصا یکهو زد به این سوسکه،

سوسكه تا آمد بپرد، بالش درد گرفت.

رفت سراغ سلیمان سوسکه،

چون سلیمان زبان همه را می‌فهمید.

گفت: این پیرمرده در این باغ، بی‌خودی با عصا زد به بال من، بگویید بیاید.

فرستادند پیرمرد را آوردند،

سلیمان (ع) پرسید: شما چرا زدی؟

طرف گفت: خب می‌خواست بپرد برود تا من نزنم!

می‌دانی سوسکه چی گفت؟

گفت: آخر من نگاه به پیس‌پیس تو کردم،

دیدم کلاه آن‌طوری سرت است،

تسبیح دستت است،

داری پیس‌پیس می‌‌کنی،

گفتم اینکه به من کاری ندارد.

لذا تو عصا را زدی.

اگر من می‌دانستم یك آدم این‌طوریی هستی، می پریدم...

می‌گوید این نیست.

ای کمیل، عاقبت کار تو به دست خداست، دائم در حمد و تسبیح و تقدیر خدا باش.

ای کمیل، از آنها مباش که خدا در قرآن سوره حشر آیه 19- فرموده:

خدا را فراموش کردند و ما هم کاری کردیم که خودشان را فراموش کردند.

سی سال پیش این موقع شما این‌طوری بودی آقا؟

سی سال پیش که هنوز نُه ماه مانده بود انقلاب بشود،

کسانی که الآن کرسی‌ها زده‌تان زمین این بودید؟

نه،

یک هزارم این هم نبودی،

امروز یک هزارم آن روز نیستی از نظر ایمانی.

می‌فرماید: نباشی از آنها که خدا در قرآن سوره حشر آیه 19می‌فرماید:

خدا را فراموش كردند و خدا هم یك كاری كرد از خودشان فراموش كردند

و اینها فاسق شدند.

حالا یک جمله زیباتر می‌گوید،

گوش کنید جوان‌ها:

ای کمیل، مقام این نیست که تو نماز بخوانی و روزه بداری و صدقه بدهی،

نه،

مقام این است که با دلی پاک نماز بخوانی، نه با تکبر،

عمل تو خداپسند باشد،

یعنی خشوع تو خداپسند باشد،

یعنی دروغی گردنت را كج نکنی، راست بگویی.

من می‌گویم ما زمانی از منتظرین مهدی آل محمد (ص)، هستیم که

اگر الآن آقا درب را زد، خواست بیاید تو، قلب ما تاپ‌تاپ نکند،

خوشحال بشویم،

بگوییم: آقا تشریف آورد، خدا را شکر.

ای کمیل، مقام این نیست که تو نماز بخوانی، روزه بگیری،

نه!

مقام این است که تو با دل پاکی نماز بخوانی، نه با تکبر.

خشوع تو درست باشد.

ای کمیل، از زبان (خیلی خوشگل است.) آنچه در دل است می‌تراود.

از کوزه همان برون تراود که در اوست.

می‌گوید که زبان تو هرچه می‌گوید از دلت دارد می‌آید بیرون.

قدیم‌ها، گفته‌ام بهتان،

از این کوزه‌ها همه در خانه‌هایشان داشتند،

که می‌گذاشتند بیرون،

آب تویش بود،

این یک باد بخورد، همیشه خنک باشد.

ولی از آن دور که به این کوزه می‌رسیدی، می‌دیدی تا کجا آب دارد،

آن نم درونش، بیرون نشان می‌داد.

ای کمیل، آنچه که تو می‌گویی از دل توست.

ای کمیل، از زبان آنچه در دل هست می‌تراود،

دل خود را درست کن،

ببین در قلب تو چه می‌گذرد؟

ببین با خدا چه کار داری می‌کنی؟

 

براای دریافت فایل صوتی و تصویری این مطلب اینجا کلیک بفرمایید

منابع :
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
نظرات کاربران (0)
پربازدیدترین مطالب روز