- تاریخ انتشار : 31 تير 1402
- تعداد بازدید : 79
دلایل قیام آقا امام حسین(ع)
اين چهارده معصوم (ع) يعني رسول الله (ص) و خانم فاطمه (س) و دوازده امام (ع)،
اينها کارشان اين بود كه
اطاعت اَمر ميکردند.
مسئله عقل و عشق و اين حرفها نبود، امر اطاعت ميکردند.
اين نيست که اگر نکرد، گناه است. نه، امر است، بايد اطاعت کند، آن هم با کمال ميل.
امام حسين (ع) راضي بود؟ روي ميل رفت؟
بله، امام حسين (ع) راضي، دانسته، عاقل، دانا، فهميده، با ميل رفت.
اين دوازده امام (ع) انتصابياند، انتخابي نيستند.
در عصر رسول الله (ص) دستور از بالاست، از خداي عظيمالشأن.
هرکدام يک وظيفهاي دارند،
يعني همان کاري که امامحسين (ع) کرد، امام حسن (ع) هم ميتوانست بکند از نظر جنگ.
همان کاري که امام حسن (ع) کرد، امام حسين (ع) هم ميتوانست بكند، امام حسين (ع) هم ميتوانست صبر کند.
(اما) امر است.
حالا من يکييکي(دلایل قیام امام حسین رو) عرض ميکنم:
1- شب عاشورا،
ميفرمايد: من براي اصلاح امور مردم حرکت کردم.
ميگويد: من براي اينکه مردم کارشان درست بشه، فردا هم هرکس بماند اينجا کشته شده.
2- روز عاشورا
ميفرمايد: من براي ياري دين خدا حرکت کردم.
روز عاشورا، همهاش کلاً هفتادودو نفرند. آقا ميايستد در مقابل سيوچندهزار نفر به اينها ميگويد:
من راضي نيستم کسي از شما بدهکار باشيد، اينجا به خاطر من بايستيد، برويد بدهکاريتان را بدهيد.
چرا؟
ميخواهد دين خدا را ياري کند.
من براي ياري دين خدا آمدم، يعني دين خدا اين است که حرام خدا حرام است الي يوم القيامة و حلالش حلال
است الي يوم القيامة،
برويد،
راضي نيستم اينجا باشي بدهکار باشي به کسي، ديني به گردن داشته باشي.
3- من براي ياري دين جدم آمدم.
دليل: در کل اين مدت، ايشان يک جملهاي که جز رسول الله (ص) و خدا باشد، نگفت.
يک جملهاي که بخواهد دل خودش را آرام کند، نگفت
فقط و فقط آنچه را که خدا فرموده و آنچه را که رسول الله (ص) فرموده.
4- من براي باقي ماندن دين خدا حرکت کردم
دليل: زن و بچه و بچه شش ماهه را هم برداشت آورد.
خُب کسي که حركتش براي جاهطلبي و پست و مقام است، زن و بچه را يک جا قايم ميکند، وقتي به پست رسيد
ميآورد.
5- من براي امر به معروف حرکت کردم
دليل: روز عاشورا در آن حال جنگ، يکهو طرف ميگويد: آقا موقع نماز است، نماز ظهر شده،
آقا او را دعايش ميکند، نماز را شروع ميکند.
براي یاری دين آمده، نماز را شروع ميكند، چندتا از عزيزانش هم کشته ميشوند.
اينها دليلهايي است که امام دانسته، دانا، عاقل و براي خدا و براي باقي ماند دين جدش محمدبنعبدالله (ص) حركت كرد
تا آن گفت كه آقا موقع نماز است، بلادرنگ نماز را شروع ميكند.
آخر ماها ميگوييم: آقا الآن موقع جنگ است،
نه، آنها کار براي خدا ميکنند.
6- من براي نهي از منکر آمدم
دليلش اين است: روز هشتم ذيالحجه همه دارند هجوم ميبرند، طرف آن سنگها، دور آن سنگها بچرخند،
امام حسين (ع) با جمعيتش از کعبه آمد بيرون.
چرا؟
کفر و زشتکاري داشت نهايت خرابکاري را ميکرد.
من براي نهي از منکر آمدم.
خُب در روز هشتم ذيالحجه، اينهايي که ميروند مکه ميدانند كه همه بايد آن روز چه بکنند، چه نکنند،
ايشان زد بيرون! آمد بيرون،
چرا؟
براي اينکه ميخواست بگويد: بابا خلاف ديگر دنيا را گرفته، با حرکت من کار درست ميشود، عاقلانه است.
لذا امام حسين (ع) خواست با حرکتش بگويد که من با عقل و درک و منطق و دانايي حرکت کردم،
چون دين خدا تنها به نماز و روزه و حج نيست.
اگر دين اسلام صدها دستور داشته باشد، يکياش هم نماز است، يکي هم روزه است،
تازه نماز را بيهوش بودي نميخواني،
اگر مريض بودي روزه نميگيري،
پول نداشتي حج نميروي،
ولي دين خدا "يک آن" نبايد از تو سلب بشود،
ولي ولايت محمد (ص) و آل محمد (ص) "يك آن" نبايد از تو سلب بشود.